ادامه کشمکش بر سر سرود ملی؛ خواندن یا نخواندن، مساله این است؟! – ایران فور فان
ادامه کشمکش بر سر سرود ملی؛ خواندن یا نخواندن، مساله این است؟! – ایران فور فان
سرود خواندن یا نخواندن؛ مسئله این است. یکی از حاشیههای چندگانه تیم ملی فوتبال ایران در آستانه عزیمت به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بحث سرود خواندن بازیکنان در آغاز هر مسابقهای است. این موضوع، هم برای رسانههای داخلی و هم خارجی تبدیل به سوژه بیپایان شده است.
در داخل ایران، سرود خواندن و نخواندن تبدیل به یک مبارزه و رویارویی سیاسی شده و برخی جناحهای تندرو داخل نیز تلاش میکنند سرود نخواندن بازیکنان تیم ملی را تبدیل به فاجعه یا خیانت ملی کنند. از سوی دیگر در خارج از ایران، بازیکنانی که سرود ملی را میخوانند با لفظ «مزدور» تلقی میکنند. مسئله سرود خواندن و نخواندن در تمامی کشورها یک امر عادی است. در تمامی ورزشها شاهد این موضوع هستیم که عدهای با اشتیاق سرود میخوانند، عدهای زیر لب زمزمه میکنند و عدهای مطلقا سکوت میکنند. هیچوقت هم این انتخابها تبدیل به مسئله ناموسی و ملی نشده و طرفین را سرزنش یا تشویق نکردهاند.
حسین نورانینژاد، فعال سیاسی در گفتوگو با «هممیهن» عقیده متفاوتی در زمینه خواندن یا نخواندن سرود دارد: «تیمملی فوتبال ایران، گروه سرود نیست که همه ملزم به خواندنش باشند. همانطور که بسیاری از بازیکنان تیمهایملی کشورهای مختلف، سرودملی کشورشان را نمیخوانند و توهینی هم تلقی نمیشود، اینجا هم همینطور است. بارها رخ داده برخی بازیکنان حین خواندن سرود سکوت کردهاند، نباید چنین موضوعی را تا این حد بزرگ کنیم تا بحث منحرف شود. لازم به توضیح است، رفتار نمادین اخیر برخی ورزشکاران، معادل دخالت سیاست در ورزش نیست یا حداقل درباره آن مناقشه است. از قضا در گذشته این سیاست رسمی بوده که بیش از حد به ورزش دستاندازی کرده و از ورزشکاران و فضاهای ورزشی، تابلوی تبلیغاتی برای نوعی سیاست و ایدئولوژی خاص ساخته بود. از آلوده شدن ورزش از جانبی دیگر نیز نباید دفاع کرد. اما وجه غالب اعتراضات اخیر، یک کنشاجتماعی و رفتار بوده، لذا تا وقتی وارد وادیهای دیگر نشده، میتوانیم این حق را برای تمام افراد جامعه قائل باشیم که واکنشی نسبت به آن نشان بدهند.»
بیژن نوباوه، دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی نیز در گفتوگویی معتقد است، بازیکنان تیمملی نباید بحثهای درونخانوادگی را با نخواندن سرودملی، به بیرون بکشانند. این درحالیاست که حسین نورانینژاد میگوید، هر دو طیف اگر بازیکنان تیمملی ایران را تحت فشار بگذارند، رفتار اشتباهی مرتکب شدهاند: «هر فردی که بهعنوان یک شهروند برای خودش احساس مسئولیت اجتماعی قائل است، باید بهعنوان یک اصل اولیه آزادی، برای دیگران هم حق انتخاب قائل باشد. این شکل توقع که بازیکنان از هر دو طیف ِ درگیر ماجرا، مورد حملات شدید قرار بگیرند که «باید» سرود تیمملی را بخوانند یا نه؛ به لحاظ اخلاقی زیر سوال است. برخی ورزشکاران، هنرمندان و دیگر اقشار میتوانند براساس مسئولیت اجتماعی و درکی که از شرایط دارند، مواضعی را اتخاذ کنند. این نکته را اشاره کنم که معتقد به جدایی سیاست از ورزش هستم، اما اعتراضهای اخیر و کنشهایی که از سوی ورزشکاران در روزهای اخیر دیدیم، بهنظرم سیاسی بهمعنای گرایش به یک جریان خاص نیست و آنرا نوعی بیاناجتماعی علیه تبعیض میدانم و چنین رویکردی همسو با روح ورزش است، همانطور که رفتارهای نژادپرستانه در ورزش ممنوع است. این انتقادها، دفاع یا مخالفت با یک جریان سیاسی خاص نیست. با این حال باید به تصمیم و رویکرد هر هنرمند یا ورزشکار احترام بگذاریم تا اینکه یک سری افراد، آنها را با اعمال فشار، مجبور به واکنشی خاص کنند.»
پیشینه سرود ملی بعد از انقلاب
سرود ملی نمایندهی هویت هر ملت است و شاید به همین دلیل است که هر بار نواخته میشود، همگان به احترام آن بپامیخیزند. اما این فقط دههی شصتیها نیستند که به سرود ملی حس نوستالژیک دارند.
پیشینهی سرود ملی در ایران به عهد ناصری برمیگردد. گویا ناصرالدینشاه که در سفرهایش به فرنگ، شاهد اجرای سرودهایی توسط گروههای موسیقی نظامی بود، تصمیم گرفت یک سرود مشابه برای اجرا در دربار و مراسم رسمی تهیه شود. از دولت فرانسه کمک خواستند و وزیر جنگ فرانسه یک موسیقیدان را روانهی ایران کرد. او در دارالفنون کرسی موسیقی دایر کرد. حاصل این تلاشها یک قطعه موسیقی بیکلام با نام «سلام شاه» بود. این سرود را اخیراً با شعر «ایرانِ جوان» بر روی موسیقی آن، بارها از رادیو و تلویزیون شنیدهاید.
رهبری در آن جلسه مطرح کردند که مثلاً این سرود جمهوری اسلامی سرود خوبی است، ولی به دلیل طولانیبودن یا به دلیل بعضی از اشکالات دیگری که آنوقت مطرح کردند، مناسب سرود ملی نیست. این بود که مطرح کردند بهتر است این سرود عوض بشود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدت کوتاهی سرود «ای ایران» به عنوان سرود ملی معرفی شد، اما دیری نپایید که سرود «پاینده بادا ایران» با موسیقی محمد بیگلریپور جای آن را گرفت. سرودی که اینگونه آغاز میشد: «شُد جمهوری اسلامی بپا * که هم دین دهد هم دنیا به ما». این سرود ۱۲بیتی با این مصرع پایان مییافت: «در سایهی قرآن جاودان * پاینده بادا ایران». اما چه شد که سرود ملی ایران پس از انقلاب اسلامی در دهه هفتاد تغییر کرد.
متولدین دههی شصت، یادشان میآید که سرود ملی ایران در آن دوره با «شد جمهوری اسلامی به پا» آغاز میشد. آنها احتمالاً خواندن دستهجمعی این سرود را در مدرسه به یاد میآورند. یا وقتی ساعت برنامههای تلویزیون به اتمام میرسید، این سرود پایان برنامههای تلویزیون را اعلام میکرد. دههی شصتیها گروهی هستند که دو سرود ملی را در انقلاب اسلامی تجربه کردند. البته پدران و مادران دههی شصتیها سرودهای دیگری را هم تجربه کردهاند و نسل بعدی با «سر زد از افق…» سرود ملی خود را در پیروزیهای ملت زمزمه میکند.
سرود ملی فعلی که نام رسمیاش «مهر خاوران» است، دومین سرود ملی ایران محسوب میشود که در سال ۱۳۷۱ جایگزین سرود ملی قبلی شد.
سرود ملی را عوض کنید، کپی است!
سال گذشته علی رهبری موسیقیدان و آهنگساز برجسته ایرانی نیز در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سرود جمهوری اسلامی ایران را «کپی» سرود ملی کره جنوبی دانست و خواستار ساخت سرودی جدید با استفاده از بنمایه موسیقی ایرانی شد. او افزود: از این سرود «بویی از ایران» به «مشام» نمیرسد و «گویا توسط غیرایرانیان نوشته شده است».
این رهبر اکستر از اینکه «کشوری چون ایران…که منبع الهام فرهنگی بخش بزرگی از جهان است…این گونه دچار قحط الرجال موسیقیدان میشود که در تدوین کارت ویزیتاش باید از هنرمندان کشوری دیگر، نه آنکه با فرهنگی مشابه، بلکه با فرهنگی از خاور دور کپیبرداری کند»، انتقاد کرده است.
بعد از این نامه و حواشی اخیر بود که سرانجام سازنده سرود ملی کشور هم درباره شائبههای مطرح شده توضیح داد. حسن ریاحی، آهنگساز سرود ملی جمهوری اسلامی ایران گفت: ساختن سرود ملی کار راحتی نیست. شما باید در یک دقیقه سرودی را با منطقهای مهم یک سرود رسمی کشور بسازید و این کار راحتی نیست. من مجبور بودم که یکی از دستگاههای موسیقی ایران را برای این سرود انتخاب کنم. چون بههرحال این سرود، سرود رسمی ایران بود و داشتن مولفههای ایرانی جزو اصول اولیهای بود که باید در ساخت آن رعایت میشد.
وی افزود: فاصله شروع سرود را از پیشدرآمد دستگاه ماهور استفاده کردم. دستگاهی که یکی از دستگاههای باستانی موسیقی ایرانی است و بارها در آثار مختلف از آن استفاده شده است. بخشی از سرود نیز که فرود دارد را از گوشه «می گلی» استفاده کردم. کار با ارکستراسیون ساخته شد و اینکه میگویند سرود ملی شبیه سرود ملی کشور کره جنوبی است را من درک نمیکنم.
ریاحی درباره این شایعه شباهت بیش از حد گفت: سرود ملی ایران چند سر و گردن از سرود رسمی کشور کرهجنوبی بالاتر است. شنونده حرفهای که این اثر را گوش میکند، از نظر فرم و هارمونی و ارکستراسیون متوجه برتریهای این سرود میشود. این سرود بارها در کره و ژاپن و همه جای دنیا اجرا شده و من درک نمیکنم که چرا بعد از اینهمه سال این ادعاها مطرح شده است.
او همچنین افزود: اعتقاد دارم این سرودها شبیه همه سرودهای ملی در همه جای دنیا هستند. فقط چهار نت از این دو سرود شبیه هم شده و خود من هم این شباهت را حس کردم. ولی از لحاظ ساختمان اثر، سرود ایران بههیچوجه شبیه سرود کشور کره جنوبی نیست.
بدون شک ساختن یک اثر آن هم به عنوان سرود ملی یک کشور، اصلا کار سادهای نیست و احتمال وجود تشابهات به دلیل قرابتهای فرهنگی از دیرباز تا کنون هم غیرقابل انکار نیست اما اگر شاید بهتر باشد کارشناسانی مجرب با بازنگری سرود ملی کشورمان، گفتههای علی رهبری را بسنجند تا در صورت لزوم، تغییراتی برای داشتن سرودی تماما ایرانی با نشانههایی کاملا برآمده از فرهنگ و آرمانهایمان در دستور کار مدیران فرهنگی قرار بگیرد.
داستان شعری با واژگان تمام ایرانی
در شهریور ۱۳۲۳ که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین، تهران را اشغال کرده بودند، «حسین گل گلاب» در خیابان هدایت میبیند که سربازی انگلیسی در حال کتک زدن و فحاشی به بقالی ایرانی است. حتی به یک افسر نظامی هم که به قصد مداخله وارد ماجرا میشود، سیلی محکمی میزند. گل گلاب، پس از دیدن این صحنه، با چشمان اشکآلود به دیدن روح الله خالقی، موسیقیدان میرود و ماجرا را برای او تعریف میکند و میگوید: «کار ما به جایی رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی میزند؟» روح الله خالقی میگوید: «ناراحتی تأثیری ندارد. بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم.»
همان جا مرحوم گل گلاب شروع به زمزمه شعری میکند که با تکمیل آن، خالقی موسیقی را مینویسد. بنان نیز آن را میخواند. ظرف یک هفته، تصنیف ای ایران با یک ارکستر بزرگ اجرا میشود و بعد از آن بارها در زمان زندگی خالقی و شاعرش، گل گلاب، اجرا شد. حتی فیلمی به کارگردانی ناصرتقوایی بر اساس این ترانه و با همین نام ساخته شد.
گفتنی است همه واژگان شعر ای ایران، به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است. گفته میشود، ملودی اصلی و پایهای کار از برخی نغمههای موسیقی بختیاری ـ که از فضای حماسی برخوردار است، گرفته و با پرداخت و تنظیم حرفهای زنده یاد خالقی، این سرود در اجرای نخست به صورت کر خوانده شد، اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهههای بعد، خوانندگان آن را به صورت تکخوانی اجرا کنند.